تصویری بدیل از جهان پیرامون

Search
Close this search box.

بلوچستان از ایران تا پاکستان

هلیکوپترها چه زمانی برای مسجد مکی بلند شدند؟ کویته، سبد میوه یا سرزمین ترور؟ عبدالحمید چگونه عبدالحمید شد؟ تعیین مرز، گلداسمیت یا ناصرالدین شاه؟ بلوچ‌ها به روایت محمد صمصمامی.

آغازین

حدوداً 10 12 میلیون بلوچ تو کل دنیا زندگی میکنن. یه شیش هفت میلیون تو پاکستان، یکی دو میلیونی تو ایران و یکی دو میلیون هم تو افغانستان. میگن حدودا 800 هزارتا هم توعمان و امارات داریم. یه تعدادی هم تو هند.
بلوچستان از کنار کویر کرمان تو شرق بم، کنار کوه‌های بشاگرد شروع میشه تا مرزهای غربی سند و پنجاب و هند. تو این جغرافیای وسیع یه مردمی زندگی می کنن که بهشون میگن بلوچ. اکثرا هم اهل سنت حنفی مذهب هستن.
بلوچستان ایران قسمت جنوبی استانه. یعنی شهرای سراوان، سیب و سوران، مهرستان، ایرانشهر، دلگان، نیکشهر، سرباز، چابهار، کنارک و فنوج و خاش. بلوچ‌های ایران علاوه بر این شهرایی که گفتم تو جنوب کرمان و قسمتایی از هرمزگان و خراسان جنوبی هم زندگی می‌کنن و جمعیتشون نزدیک به دو میلیون و پونصدهزار نفره.بلوچ‌های پاکستان تو بزرگترین ایالت پاکستان یعنی ایالت بلوچستان زندگی می کنن. این ایالت 44 درصد از خاک پاکستانه. مرکز ایالت بلوچستان پاکستان شهر کویته است. ایالت بلوچستان با اینکه بزرگترین ایالت پاکستانه ولی کم جمعیت ترین ایالته. خیلی امار دقیقی گفته نشده ولی میگن یه جمعیتی بین 6 تا 7 میلیون میشن.
اقوام بلوچ افغانستان تو ولایت نیمروز و هلمند و فراه زندگی میکنن. جمعیتشون یه چیزی بین 1 تا 2 میلیون نفره که میشه حداکثر 3 درصد جمعیت افغانستان. این بلوچ ها برای قرن ها کنار ساحل رودخونه هلمند زندگی می کردن اما بخاطر خشکسالی و از دست رفتن زیرساخت های زه کشی آب رودخونه توی سال های اخیر و حملات ناتو به این منطقه ناچار به مهاجرت شدند و خیلی هم نقشی توی افغانستان ندارن.

تاریخ بلوچ‌ها

اینکه بلوچ ها ایل و تبارشون به کجا میرسه حرف و حدیث زیاده یه عده میگن به اعراب، یه عده میگن به دراویدی ها یا راجپوت‌هاي هند برمیگردن. یه نظريه ديگه هم میگه بلوچا سال‌ها مدافعان مرزهاي شمالي ايران بودن محل زندگیشون همین کاسپین یا دریای خزر بوده، زمان انوشيروان ساساني براي حفاظت از مرزهاي شرق و جنوب شرقی كشور میفرستنشون کرمان و خراسان و سیستان و مکران (بلوچستان). حالا از این داستانا زیاده ولی مشهورش همونه که نژاد بلوچ، یه نژاد (هند و اروپاییه) و قبل از ورود اسلام هم اینا توی همین منطقه زندگی میکردن.
بلوچستان عمدتا به صورت ملوک‌الطوایفی اداره می‌شده. یعنی یسری خان بودن که در عین اینکه مستقل بودن زیر نظر حاکمیت مرکزی هم بودن. حالا گاهی حکومت مرکزی ایران قدرتمند میشد خان رو خودش نصب میکرد باز یک بار خان ها قویتر میشدن اعلام استقلال میکردن.این کش و قوس ادامه داشت تا اینکه انگلیس که اون موقع تو بلوچستان سمت پاکستان بود از اون طرف خان بلوچستان رو تحریک کرد از این طرف هم ناصرالدین شاه رو تحت فشار گذاشت که باید مرز رو مشخص کنیم. تا اینکه تو سال 1871م یه کمسیون سه جانبه تشکیل شد بین نماینده ایران و نماینده اون خانه و نماینده پدرسوخته انگلیسی ها که معلوم نیست چکاره حسن بود. نمیدونم چی شد چی نشد که اصلا یک ژنرال انگلیسی شد مامور تعیین مرز. بعد هم اسم قرار داد رو به افتخارش گذاشتن قرارداد گلدسمیت. اونم یه تقسیم خرکی کرد. مرزهای ایران و پاکستان را از خلیج گواتر تا کوهک تعین کرد. رسما بلوچستان دو تیکه شد؛ بخش غربیش شد بلوچستان ایران و بخش شرقیش هم شد همین ایالت بلوچستان پاکستان. البته اون موقع میگفتن بلوچستان انگلیس واسه اینکه پدرسوخته اون قسمت رو اضافه کرده بود به امپراطوری هند که واسه خودشون بود. بعدها تو سال ۱۹۴۷ که هند تقسیم شد، بلوچ‌ها  به مدت 9 ماه اعلان استقلال کردن و بعدش خان اون موقع کلات که مرکز بلوچستان پاکستان بود یه قراداد الحاقی رو به کشور تازه تاسیس جمهوری اسلامی پاکستان امضا می کنه که تا همین امروز سرش بحثه و خیلیا میگن خان بی خود کرد رفت قرارداد الحاق امضا کرد.

بلوچ‌های پاکستان

تو بلوچستان پاکستان شغل اکثر مردم باغداری و کشاورزیه اصلا کویته به سبد میوه پاکستان معروفه. درسته که ایالت بلوچستان کلی منابع گاز و معادن فلزات با ارزش داره ولی از فقیرترین مناطق پاکستانه. جدایی طلبای بلوچ میگن دولت پاکستان عمدا نمیذاره این منطقه پیشرفت کنه که همینطوری اینا ضعیف بمونن و هوس وارد شدن تو تصمیمات جدی کشور رو نکن. ارتش پاکستان از سال 1947 تا 1973 دائم با این جدایی طلبا میجنگید. میگن تو یه دوره پنج ساله، هشت هزار نفر از این جدایی طلبا رو کشت. تا قصه خوابید. همین الان که با شما صحبت میکنم خیلی از بخش های منطقه بلوچستان تحت کنترل دولت مرکزی پاکستان نیست. تحت کنترل یسری گروه جدایی طلبه مثل “ارتش ازادی بخش بلوچستان، جبهه آزادی‌بخش بلوچستان، ارتش جمهوری‌خواه بلوچ، ارتش متحد بلوچ، ببرهای آزادی‌خواه بلوچستان، گارد آزادی‌خواه بلوچ و لشکر بلوچستانه”. آمریکا و اتحادیه اروپا و حکومت مرکزی پاکستان هم اینا رو  گروه تروریستی میدونن. مقر اصلیشون هم تو  قندهار  افغانستانه اما خب عمده فعالیت این گروه در ایالت بلوچستان و علیه ارتش پاکستان. تو سابقه شون هم بمب‌گذاری و کشتن غیرنظامیا ست. خودشون می گن به تلافی کشتارهایی که ارتش پاکستان از مردم غیرنظامی ما می کنه. یا اینکه بعضی جاها تو ایالت بلوچستان اقلیت های غیر بومی رو زدن کشتن. اما خودشون این یکی رو قبول ندارن. با اینکه وضع عمران و پیشرفت و امنیت چنین جایی که دولت مرکزی نداره و چندین گروه مسلح حاکمن رو خودتون باید تشریف ببرید ببینید اما چون مردم اساسا خودشون رو متعلق به پاکستان نمیدونند –میدونید دیگه پاکستان صد سال نیست که تشکیل شده- و اون قرارداد الحاق رو که اول گفتم رو قبول ندارن، همدلی زیادی با این گروههای مسلح دارن و خیلی جاها به جای پرچم پاکستان، پرچم بلوچستان رو نصب میکنند و سرود آزادی بلوچستان رو میخونن. در ضمن میگن پنجابی ها که منظورشون دولت پاکستانه دارن منابع زیرزمینی شون رو غارت میکنند و اصلا براشون پیشرفت بلوچستان مهم نیست در مقابل دولت پاکستان میگه بابا ما توی بلوچستان بندر مهم گواتر رو زدیم و اصلا همه مسئولیت های بلوچستان دست خودتونه. حالا یه پروژه ای گیر نیرو بوده داشته میخوابیده چهارتا نیرو از خارج از بلوچستان ورداشتیم اوردیم. تازه به این شرط که این آدم ها هیچ حق رای و نقشی توی انتخابات و تصمیمات سیاسی مربوط به بلوچستان نداشته باشن.
خب حالا بریم سراغ بلوچای خودمون.

بلوچ‌های ایران

بلوچا زمان رضاخان با حکومت مرکزی درگیر میشن و رضا خان اینا رو خلع سلاح و تخته قاپو میکنه. یعنی میگه دیگه از این به بعد مهاجرت و عشایربازی نداریم.برید بیلتون رو بزنید.محمدرضا شاه اومد سرکار و خواست رضاخوانی بکنه،خان های بلوچ یک نگاه به قیافه ش کردند و اصلا محو جذبه و کاریزماش شدن. فهمیدند که الان میشه دوباره قدرت رو دست گرفت. محمدرضا شاه هم که بالاخره خودش رو تو آینه دیده بود و از خودش خبر داشت، اداره اون مناطق رو بهشون سپرد و نتیجه؟ هیچی نتیجه رو باید از مردم بدبختی که این خانا پدرشون رو درآورده بودن بپرسید. انقلاب 57 که شد و امام که اومد. خان های کل کشور ماستاشونو کیسه کردن. از جمله خان های بلوچستان. شروع کردن به جفتک زدن به نظام و حکومت مرکزی. تا اونجا که منافقین تو کراچی دفتر زدن و بلوچا رو سازماندهی میکردن. همونطوری که مستحضر هستید انقلاب که اومد سرکار خب کشور افتاد دست مذهبی ها، مذهبی ها هم مذهبی ها رو دوست داشتن. واسه همین نظام از خان ها شیفت کرد به مولوی ها یعنی علمای دینی اهل سنت. تا قبل از این مولوی ها کاری دستشون نبود. یه منبری میرفتن. چهارتا موعظه میکردن. حالا بروبیایی راه انداخته بودن. نماینده میومد اذن میگرفت که میخوام واسه مجلس ثبت نام کنم. اجازه هست حضرت مولوی. خلاصه مولوی عبدالعزیز که بزرگ اونجا بوده همون اول انقلاب میره دیدار امام. بدش نمیاد، به مردم هم میگه تو رفراندوم به جمهوری اسلامی رای آری بدید. بعدش که صدای اصل 12 قانون اساسی که میگه مذهب تشیع مذهب رسمی کشوره دراومد. نظرشون عوض شد و تو رفراندوم قانون اساسی شرکت نکردن. از همین جاها کم کم زاویه بین جریان مولوی ها و نظام شروع میشه تا میرسیم به سال 72. یه مسجدی به اسم فیض تو مشهد که واسه اهل سنت بود شبونه تخریبش کردن. میگفتن دلیلش هم اینه که علیه نظام کار میکنه. هیچی دیگه غیرت دینی اهل سنت کل ایران به جوش اومده بود. مولوی عبدالحمید این اتفاق رو محکوم کرد. مردم تو زاهدان ریختن بیرون یسری از ماشین ها رو اتیش زدن. نیروهای نظامی تمام راه های ارتباطی با استان رو میبندن. تا با اینایی که خلاصه شورش کرده بودن مقابله کنن. با دوتا هلی کوپتر به مسجد مکی زاهدان حمله میکنن و یه گروه نظای هم وارد مسجد میشه. میگن تو این اتفاق 6 نفر از اهل سنت کشته شدن. دستگاه های امینیت هم یسری از مولوی ها رو بازداشت میکنن. مولوی ها که تا قبل از این بین مردم بهشون میگفتن حکومتی. حسابی پیش مردم محبوب شدن. مولوی عبدالحمید هم شد شخصیت شماره اول استان. نظام گفت هر چی میکشیم از همین دارس دینی اهل سنته. شهید شوشتری خدا رحتمش کنه. وارد میدان شد و گفت بابا اول برسید به داد محرومیت این استان. بعدش هم رفت سراغ رئیس طائفه ها. نشست گفت بابا بیایید خودتون امنیت این مرزها رو دست بگیرید. ما هم اسلحه بهتون میدیم هم پول میدیم. واقعا تونستن یه امنیتی رو دوباره به این منطقه برگردونن. مثلا تو مرز سراوان، طایفه درازهی بود که جلوی جیش العدل و جیش النصر رو گرفت. تا اینکه خلاصه شهید شوشتری ترو شد و این طرح هم قدرتش کم شد. اما کلا فضای استان آروم بود تا همین اتفاقات اخیر.
اینم بگم که کم سن ترین شهید دفاع مقدس سبیل اخلاقی نوجوان 11 ساله بلوچه. بلوچ ها البته خیلی کم تو جنگ هشت ساله ما شرکت کردن. یه دلیلش هم این بود که میرفتن افغانستان علیه شوری میجنگیدن. یه دلیل دیگش هم این بود که خیلی با جمهوری اسلامی حس نگرفتن. اما گردان های 405 و 409 تیپ ثارالله حاج قاسم از بچه های بلوچ بودن و تو جنگ سوریه هم یه عده از بلوچا تیپ نبویون رو درست کردن. و تو سوریه و دفاع از حرم بودن.
خب برسیم به وضع اقتصادی که چندان تعریفی نداره. خشکسالی های مداوم و شرایط آب و هوایی یه طرف که دست ما نیست؛ اینکه هیچ صنعت جدی و کارخونه جدی نداره هم همون طرف که بازم دست ما نیست! خیلی از نیازمندی‌های استان از خارج از استان تهیه میشه. اما اون کاری که همتون میدونید و منتظرید بگیم هم رواج داره و اون هم کار سوختبریه. که با هزار تا مشکل و خطر هم اینکارو انجام میدن. کاره دیگه ای تقریبا تو استان نیست براشون. البته اگه قول بدین وسوسه نشین باید بگم سود خوبی هم داره.
بلوچ‌های همه این مناطق یه قومیت و فرهنگ و زبان و دین و سبک زندگی دارن. کلیشون رابطه خویشاوندی دارن با هم. خیلی از همین بلوچ های خودمون با پاکستان رفت و آمد دارن. ما اینور سخت میگیریم ولی بلوچ های ما که میرن پاسکتان تا کویته و حتی کراچی هم میرن گشت و گذار. یا اینکه مردم این دوتا منطقه دختر دادن پسر گرفتن. ما کلی پاکستانی بلوچ تو چابهار داریم. خودشون میگن ما میاییم اینور اصلا احساس نمی کنیم اومدیم یه کشور دیگه. البته منظورشون فقط همون منطقه چابهار و بلوچستانه. ما یسری بلوچ داریم که هم تابعیت ایران دارن هم پاکستان. اصلا یه همسر اینجا دارن یه همسر هم پاکستان شاید یکی هم افغانستان. زبان بلوچی هم با همه تفاوت هایی که داره کاملا تو این منطقه وسیع قابل فهمه. کلی گویش دارن. مثلا رخشانی، سراوانی، لاشاری، کیچی، ساحلی.
در انتها اینقدر بلوچ فرقی نمیکنه ایران و پاکستانش با مشکلات امنیتی گره خورده که منم نتونستم توی این ویدیو از زیبایی ها و مهمان نوازی های بلوچ بگم.
طلبتون توی ویدیو که بریم سر سفره یه بلوچ بهتون بگم بلوچا چه ادمایی هستن.

آخرین مطالب

فهرست

دیگر ...