جامعه یهودیان روستبار مهاجر به اسرائیل چه تعدادی هستند ؟ به کدام طبقه اجتماعی، دینی و نژادی تعلق دارند؟
ج: پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بیش از یک میلیون نفر در دهه 1990 میلادی راهی فلسطین اشغالی شدند. یهودیان روستبار عمدتا از طیره بزرگ «اشکنازی» هستند. البته تعداد کمی از روستباران یهودی از تبار ساب باتنیک هستند که قریب به یک قرن پیش به اراضی مقدس مهاجرت کردند. آریل شارون نخست وزیر بدنام اسرائیل نیز جزء ساب باتنیکها بود. آنها از لحاظ سیاسی- اجتماعی جامعهای «ملیگرا» و «سکولار» را در اسرائیل تشکیل میدهند اما فاقد هرگونه ایدئولوژی هستند. از لحاظ دینی به دلیل تجربه دینستیزانه شوروی سابق اکثر یهودیان روستبار غیرمذهبی هستند اما براساس سرشماریهای انجام شده قریب به 40 هزار نفر از ایشان عضو کلیسای ارتدکس روسیه و 10 هزار نفر عضو فرقه یهودیان مسیحی میباشند. همچنین تعداد زیادی از آنها به شاخه یهودیت ارتدکس گرویدند.
یهودیان مهاجر از روسیه یکی از پایگاههای اصلی جناح راست در اسرائیل هستند و در ساختار قدرت حضور پر رنگی دارند. نماینده سیاسی این جریان آویگدور لیبرمن رهبر حزب «اسرائیل خانه ما» متحد قدیمی و دشمن امروز نخست وزیر افسانهای جناح راست یعنی بنیامین نتانیاهو است. (بلومبرگ) تا سال 2022 جمعیت یهودیان اسرائیل را یک میلیون و سیصد هزار نفر (15 درصد جمعیت) فلسطین اشغالی برآورد کرده است.
موضع شوروی نسبت به قطعنامه تشکیل اسرائیل در سال 1948 چه بود؟
ج: موضع سیاسی مسکو در قبال شکلگیری کشور یهودی بسیار عجیب و قابل تامل است. هنگامی که در سال 1948 اسرائیل اعلام موجودیت کرد، شوروی نخستین کشوری بود که این رژیم را به رسمیت شناخت اما پس از مدتی با تشدید منازعه اعراب- اسرائیل نظر خود را در قبال رژیم صهیونیستی تغییر داد. در سال 1947، جوزف استالین رهبر وقت شوروی به امید دستیابی به متحدی قوی در دل خاورمیانه و تضعیف انگلیس قویا از تشکیل اسرائیل حمایت کرد اما پس از مدتی به دلیل عدم شکلگیری روابط راهبردی میان مسکو- تلآویو سیاست «دشمنی» را با صهیونیستها برگزید.
در جریان جنگ 1948 آمریکا و شوروی به صورت رسمی هیچ ارسال سلاحی برای تجهیز طرف یهودی انجام ندادند، اما مسکو با اعلان چراغ سبز به چکسلواکی زمینه تجهیز اسرائیل به سلاحهای همچون خمپاره انداز، جنگنده مسرشمیت و … را فراهم و نقش مهمی در پیروزی اسرائیل ایفا کرد. البته روسها هیچگاه تمایلی به مهاجرت شهروندان یهودی خود به کشور جدید التاسیس اسرائیل نداشتند. به گفته جولیوس کوشاروفسکی مورخ اسرائیل روستبار، پس از سفر گلدا مایر به روسیه و مطرح شدن موضوع مهاجرت یهودیان شوروی به اسرائیل، روابط میان دو نظام سیاسی رو به وخامت گذاشت. پس از مخالفت مسکو با بازگشت یهودیان به سرزمین موعود، یهودیها به سمت ایجاد روابط نزدیک با آمریکا حرکت کردند. یکی از نشانههای وخامت در روابط مسکو- تلآویو دستگیری 13 نفر از اعضای یهودی کمیته «ضدفاشیست» شوروی و اعدام آنها بود.
موضع شوروی نسبت به سه جنگ اسرائیل با اعراب (سوئز، 1967 و 1973) چه بوده است؟
ج: در دوران شکلگیری خاورمیانه جدید و حمایت لفظی لندن از استقلال عربها، بیشتر کشورهای عربی در بدو تاسیس سیاست دوستانه نسبت به انگلستان داشتند و این کشور را متحد اصلی خود میدانستند. با این حال پس از خلف وعده لندن نسبت به تشکیل کشور متحد عربی، انتشار اعلامیه بالفور و کمک به تاسیس اسرائیل بذر اختلاف میان لندن و ملتهای عربی کاشته شد. این احساس ضد اسرائیلی- ضد استعماری منجر به شکل نوعی «ناسیونالیسم عربی» با تکیه بر آرمان بازپس گیری قدس و تشکیل کشور فلسطین شد. در این دوران پانعربیسم و بعدها ناصریسم برای ایجاد موازنه در برابر اسرائیل و متحدان غربی آن روی به اتحاد راهبردی با مسکو آوردند و حتی «سوسیالیسم» به عنوان بال دیگر ایدئولوژی «ناسیونالیسم عربی» تعریف کردند. مسکو نیز برای افزایش نفوذ خود در منطقه خاورمیانه و مقابله با رقیب جدید خود یعنی آمریکا از این اتحاد نوپدید استقبال کرد و تبدیل به متحد اصلی عربها در جنگ با رژیم اسرائیل شد.
در سال 29 اکتبر 1956 اسرائیلیها به سمت کانال سوئز که به تازگی از سوی مصر «ملی» اعلام شده بود، حملهور شدند. در آن دوران این کانال محل عبور دوسوم نفت مصرفی قاره اروپا بود. مصر پس از خلف وعده آمریکا در ساخت سد اسوان، سیاست نزدیکی به مسکو و دریافت کمک تسلیحاتی- نظامی از این کشور را در دستور کار خود قرار داده بود. فرانسویها و انگلیسیها نیز در این حمله در کنار اسرائیل بودند. شکلگیری جبهه واحد غربی در حمایت از اسرائیل موجب حمایت شوروی از نظام جمال عبدالناصر شد. در نهایت این نبرد به سود قاهره به پایان رسید و نیروهای اشغالگر در اواخر 1956 و اوایل 1957 نیروهای خود را از این منطقه خارج کردند.
پس از این جنگ شوروی دارای روابط نزدیک نظامی با سوریه و مصر بود و آنها در برابر اسرائیل حمایت میکرد. پس از بسته شدن تنگه تیران بر روی کشتیهای اسرائیلی و حمله رژیم صهیونیستی به مصر مسکو دو اقدام کلیدی انجام داد. نخست روابط دیپلماتیک خود با اسرائیل را قطع کرد و رژیم اسرائیل را تهدید کرد که اگر حمله به سوریه را متوقف نکند، تحریمهای شدیدی علیه تلآویو وضع خواهد کرد. دومین اقدام مسکو ارسال هشدار به واشنگتن بود که اگر اسرائیل حملات خود را متوقف نکند، شوروی به شکل مسقیم وارد جنگ خواهد شد. پس از پایان این جنگ و شکست بزرگ اعراب از اسرائیل، وابستگی حکام عرب به شوروی افزایش یافت و موجب بسط نفوذ مسکو در منطقه شامات شد. برخی تحلیلگران نیز معتقدند که مسکو سبب آغاز جنگ 1967 میان اعراب و اسرائیل شد تا پیش از دستیابی تلآویو به سلاح اتمی جلوی این اتفاق را بگیرد. برخی دیگر نیز هدف مسکو از آغاز این جنگ را افزایش فروش سلاح به اعراب و تاسیس پایگاههای نظامی و دریایی در منطقه عنوان کردند. (ویلسون سنتر)
جنگ «یوم کیپور» یا «رمضان» چهارمین آوردگاه جدی میان اعراب و رژیم صهیونیستی بود. مورخان معتقدند پس از بحران موشکی کوبا میان آمریکا و شوروی در سال 1962، این جنگ دومین رخدادی است که احتمال درگیری مستقیم میان دو کشور را افزایش داد. ابتدا سوریه و مصر در موضع برتر بودند و به سمت سرزمینهای اشغالی پیشروی میکردند اما کمکهای نظامی آمریکا و بینظمی اعراب موجب شکست ایشان و از دست رفتن بلندیهای جولان و صحرای سینا شد. هنگامی که مصریها تحت محاصره نیروهای اسرائیلی قرار داشتند، شوروی تهدید که به صورت یکجانبه وارد عمل خواهد شد. در سوی مقابل آمریکاییها نیز سطح «هشدار 3» صادر کردند و آماده واکنش احتمالی مسکو بودند. در نهایت با میانجیگری دو کشور آتشبس شکنندهای میان کشورهای عربی و اسرائیل به امضاء رسید.
عملکرد و موضع اسرائیل در قبال فروپاشی شوروی و جنگهای روسیه در بازه زمانی 1991– 2001 چه بوده است؟
ج: در سه سال پایانی حکومت گورباچوف بر شوروی (1988- 1991) روابط مسکو و تلآویو بهبود یافت. با این حال فروپاشی شوروی و روی کارآمدن دولت غربگرای بوریس یلتسین (1992- 1994) نقطه عطفی در گسترش روابط میان دو کشور محسوب میشود. روابط سیاسی کاملا عادی شد، تجارت و روابط فرهنگی گسترش یافت و برخلاف دوران شوروی جمع کثیری از یهودیان روستبار راهی سرزمینهای اشغالی شدند. به عبارت دیگر حکومت کمونیستها در مسکو موجب تقویت صهیونیستها در اسرائیل شد. پس از این دوران و با روی کارآمدن نئواوراسیانیستها در کاخ کرملین ، روابط میان دو کشور بر پایه «عملگرایی» بنا شد. مسکو معتقد به راهحل «دو دولت» بوده و طی سالهای اخیر بیتالمقدس غربی را به عنوان پایتخت اسرائیل (2017) به رسمیت شناخت.
در سیاست خاورمیانهای روسیه جدید، گسترش روابط با ایران- ترکیه، حضور در منطقه خلیج فارس و مناقشه فلسطین- اسرائیل، به ترتیب اولویت سه پرونده مهم و راهبردی شناخته میشود. روسها با آنکه روابط بهتری را رژیم صهیونیستی تجربه میکردند اما به دلیل فروش تسلیحات متعارف به ایران و اعضای محور مقاومت و یا ساخت نیروگاه اتمی همواره دارای اختلافات سیاسی بر سر پرونده ایران با صهیونیستها بود.
در جنگهای 10 سال ابتدایی اعلام موجودیت روسیه، تلآویو به دلیل داشتن روابط حسنه با مسکو موضع حمایت گرایانه از در قبال اقدامات کاخ کرملین داشت. اسرائیلی به دلیل مقابله با گروههای مقاومت در نواز غزه و کرانه باختری، سعی داشتند تا گروههای اسلام گرا در چچن، داغستان و اینگوشتیا را به عنوان مصادیق گروههای تروریستی معرفی کنند. این موضع گیری مشابه اظهار نظر تلآویو در قبال نسل کشی مسلمانان در بوسنی هرزگوین توسط صربها (متحدان روسیه) بود.
تبادلات اقتصادی میان روسیه و اسرائیل چه قدر است؟ نهنگهای مالی روس در اسرائیل چه جایگاهی دارند؟ با کدام یک از احزاب و مقامات اسرائیلی همراهی و شراکت دارند؟ لابی یهودیان اسرائیل در آمریکا چه قدر برای روسیه کار میکند؟
ج: از سال 1992 تا 1993 حجم روابط دو کشور «دوبرابر» شد و از 123 میلیون دلار به 308 میلیون دلار رسید. این رقم به رشدی معنادار تا سال 1995 وارد کانال 867 میلیون دلار شد. حجم روابط اقتصادی میان دو کشور در سال 2020 قریب به 2 میلیارد دلار است. در این سال روسیه 1.01 میلیارد دلار به اسرائیل صادر کرد. الماس (216 میلیون دلار)، زغال سنگ (114 میلیون دلار) وگندم (107 میلیون دلار) سه قلم عمده صادراتی به این کشور است. طی 25 سال گذشته صادرات روسیه به اسرائیل با نرخ رشد سالانه 6.6 درصد افزایش یافته است.
در سوی مقابل میزان صادرات اسرائیل به روسیه در سال 2020، رقم 718 میلیون دلار بوده است. عمدهترین اقلام صادراتی به مقصد روسیه محصولات کشاورزی (98.6 میلیون دلار)، میوههای استوایی (50 میلیون دلار) و سبزیجات ریشهدار (36.9 میلیون دلار) بوده است. طی 25 سال گذشته نرخ صادرات اسرائیل به روسیه رشد سالانه 4.17 درصد را نشان میدهد.
به شکل نظامند و سازمانیافته روسیه لابی فعالی در سرزمینهای اشغالی ندارد؛ اما وجود یک میلیون و سیصد هزار یهودی اشکنازی مهاجر از روسیه بستر مناسبی برای پیشبرد سیاستهای مسکو در تلآویو ایجاد کرده است. با عنوان نمونه، لیبرمن رهبر حزب اسرائیل «خانه ما» به عنوان یکی از متحدان طبیعی روسیه در سپهر سیاسی اسرائیل شناخته میشود. برخی وی را زبان پوتین در مناسبات سیاسی رژیم صهیونیستی قلمداد میکنند.
لابی یهود در آمریکا یکی از ابزارهای قدرت در «کی استریت» است که کشورهای مختلف جهان در روابط با اسرائیل به دنبال استفاده از آن برای پیشبرد اهداف خود در واشنگتن هستند. روسیه نیز از این قاعده مستثنی نیست و از زمان جنگ جهانی دوم از این لابی برای نفوذ در راهروها قدرت در آمریکا بهره برده است. ولادیمیر پوتین با برقراری روابط شخصی با نتانیاهو موفق شده است تا دالانی برای «لابی« در کاخ سفید و کنگره بیابد. به عنوان مثال جمهوری خواهان تحت تاثیر لابی یهود نگاه «مثبتتری» به مسکو دارند و مثلا در بحران کریمه موضع آنچنان سختگیرانهای علیه روسیه اتحاذ نکردند. همچنین در جریان بحران فعلی اوکراین، «تل آویو» بدل به خط عدم منازعه میان آمریکا و روسیه شده است تا دو طرف امکان انتقال پیام و جلوگیری از درگیری ناخواسته را داشته باشند.
نفع شراکت با اسرائیل برای روسیه چیست؟ (مثلا تکنولوژی و پهپاد) نفع روسیه برای اسرائیل چیست؟
ج: «منافع مشترک» و «نیازهای حیاتی» ساختمان روابط نظامی- امنیتی روسیه و اسرائیل را تشکیل داده است. با آنکه یکی از خطوط قرمز پنتاگون صادرات عمدی یا سهوی تسلیحات و فناوریهای پیشرفته آمریکا به روسیه، چین و ایران است؛ اما مسکو برای دریافت، بررسی و مهندسی معکوس تسلحیات آمریکایی؛ بهویژه سامانههای ضدهوایی و جنگندههای نسل پنج همچون «اف- 35» حساب ویژهای باز کرده است. همچنین روابط نزدیک با اسرائیل این اجازه را به نیروی دریایی روسیه میدهد تا با امنیت کامل از آبهای مدیترانه عبور و در بنادر سوریه لنگر بیاندازد.
در سوی مقابل رژیم صهیونیستی برای مقابله با تهران نیاز حیاتی به روسیه دارد. اولین نفع روابط امنیتی و نظامی میان روسیه و اسرائیل شناخت تسلیحات روسی (پدافندی- آفندی) ایران است. دومین نفع راهبردی اسرائیل در رابطه نظامی با مسکو خرید پهپادهای هوشمند مبتنی بر هوش مصنوعی، پرتاب ماهوارههای اطلاعاتی اسرائیلی به فضا و خرید تجهیزات لیزری از روسیه است.
بده و بستانهای اسرائیل و روسیه در سوریه چه بوده است؟ عملکرد روسیه در قبال ایران و اسرائیل در سوریه چه بوده است؟
ج: در رسانههای ایرانی حضور روسیه در سوریه به عنوان دستآورد دیپلماسی نظامی شهید سلیمانی مخابره میشود اما این مسئله تمام ماجرا نیست. مسکو از زمان اتحاد جماهیر شوروی و اتحاد با ناصریستها و سپس حزب بعث در سوریه دارای حضور پر رنگ نظامی در حوزه مدیترانه و منطقه شامات بوده است. پس از فروپاشی نظام کمونیستی در شوروی نفوذ ژئوپلیتیکی روسها در منطقه «منا» کاهش پیدا کرد و اسدها نیز که به «عملگرایی» در جهان عرب معروفاند، سیاست نزدیکی به «غرب» و حتی مذاکره برای عادیسازی روابط با دشمن قدیمی یعنی رژیم صهیونیستی را در پیش گرفتند. البته به گفته مقامات اسرائیلی این مذاکرات به سرانجام نرسید چون بشار اسد حاظر به قطع همکاری با تهران و حزبالله لبنان نشد.
آغاز تحولات سال 2011 فرصت مناسبی برای رقبای منطقهای ایران ایجاد کرد تا با حمایت رسانهای، مالی و تسلیحاتی از معارضین سوریه، تضاهرات محدود در استان درعا را تبدیل به جنگی تمام عیار علیه نظام بشار اسد کنند. روند تحولات میدانی به گونهای بود که شمارش معکوس برای سقوط بشار اسد و روی کارآمدن نظام سیاسی جدید در سوریه آغاز شد. با این حال ورود مستشاران ایرانی و گروههای مقاومت از سراسر جهان اسلام یا همراهی نیروی هوایی روسیه موجب شکست پروژه کشورهای منطقه برای سقوط «دمشق» و تجزیه سوریه شد.
تجربه موفق همکاری نظامی میان محور مقاومت و روسیه در سوریه سبب ایجاد این اشکال در دستگاه تحلیل برخی افراد شد که مسکو را به چشم سایر عناصر مقاومت همچون حزب الله لبنان و انصارالله یمن ببینند. اما واقعیت چیز دیگری بود. سیاست خاورمیانهای روسیه حفظ و توسعه روابط راهبردی با تمام بازیگران فعال در منطقه غرب آسیا با هدف احیای نفوذ تاریخی شوروی و کاهش حضور آمریکا دنبال میشود. برهمین اساس روسها برای جلب نظر سایر متحدان منطقهای خود همچون سعودی، امارات و اسرائیل ممکن است در نوع همکاری خود با تهران تجدید نظر کنند. به عنوان مثال از اسرائیل از سال 2017 تاکنون بیش از 400 حمله علیه منافع ایران در منطقه صورت داده که بخش بزرگی از این حملات در سوریه انجام شده است. به گزارش منابع اسرائیلی به دنبال این حملات قریب به 300 فرمانده ایرانی، سرباز سوری و اعضای محور مقاومت به شهادت رسیدند. جنگندههای اسرائیلی در حالی به راحتی مشغول عملیات علیه اهداف مقاومت هستند که سامانههای پدافندی روسیه یا عمل نکرده یا واکنش کارآمدی از خود نشان نمیدهند.
موضع و اقدامات اسرائیل در قبال جنگ اوکراین؟ در مورد تحویل سوخو- 35 به ایران چه نظری داشتند؟
ج: یکی از دلایل عدم همراهی نظامی تلآویو با زلنسکی رئیس جمهور یهودی اوکراین، ترس از تغییر سیاست روسیه در سوریه و بازگشت گذاشتن دست نیروهای ایرانی برای استقرار در کنار مرزهای جولان اشغالی و هدف قرار دادن جنگندههای اسرائیلی است. همین موضوع سبب شده است که صهیونیستها علیرغم فشارهای آمریکا و کشورهای اروپایی نتواند حضور پر رنگی در این مناقشه بزرگ ایفا کند. البته برخی کارشناسان معتقدند که تاکید بیش از اندازه رسانههای جریان اصلی در پوشش پهپاد روسی طرح شاهد 131، خدعهای صهیونیستی برای کسب بهانه لازم جهت فروش سامانههای پدافندی به اوکراین و سایر دولتهای اروپایی است. به گزارش رسانههای اروپایی در طرح »سپر هوایی اروپا» قرار است علاوه بر سامانههای آمریکایی و آلمانی، سیستم پدافندی «کمان 3» اسرائیل نیز به کار گرفته شود.
فروش جنگندههای نسل چهار «سوخو 35» به ایران خبری خوبی برای صهیونیستها نبوده است. «الیور رابوتیچ» افسر ذخیره رژیم صهیونیستی در شبکه «آی 24» تجهیز ایران به این سلاح روسی را تهدید جدی برای اسرائیل دانست. وی در ادامه گفت:« روسیه در مقابل پهپادهایی که از ایران گرفته، قرارداد انتقال تسلیحات با ایران امضا کرده که شامل واگذاری یک اسکادران جنگنده «سوخو 35» به ایران است؛ علاوه بر پیشرفته بودن این جنگنده، ایران دارای نیروی هوایی قدرتمندی است.»
تندترین صحبتی که دو طرف نسبت به یکدیگر ایراد کردند چه بوده است؟ دوستانهترین صحبتی که دو طرف نسبت بهم ایراد کردند چه بوده است؟
ج: شاید تندترین موضغگیری روسها علیه اسرائیل را بتوان انتساب نژاد آدولف هیلتر به قوم یهود توسط سرگی لاوروف دانست. وی این سخن برای وجیه عملیات نظامی روسها علیه عناصر نئونازی آزوف و رئیس جمهور یهودی اما غربگرا آنها یعنی زلنسکی عنوان کرد. پس از این اظهار نظر مقامات خشمگین صهیونیست با فراخواندن سفیر روسیه در اورشلیم خواستار عذرخواهی لاوروف شدند. وی اسرائیل را متهم به کمک و حمایت از «نئونازیها» در اوکراین کرد. در سوی مقابل اسرائیلی برای حفظ روابط با مسکو در اظهارات ضد روسی خود بسیار دقت کرده و اکثرا در فضای عمومی نکتهای علیه روسیه بیان نمیکنند. به عنوان مثال یائیر لاپید نخست وزیر وقت رژیم اسرائیل پس از حمله موشکی- پهپادی روسیه به مرکز، جنوب و شرق اوکراین که منجر به کشته شدن 11 اوکراینی شد در سخنانی دیپلماتیک گفت:« من به شدیدترین نحو حمله روسیه به شهروندان غیرنظامی در کییف و شهرهای دیگر اوکراین را محکوم میکنم و به خانوادههای قربانیان و مردم اوکراین تسلیت میگویم.»
در خصوص دوستانه ترین مواضع مطرح شده میان دو کشور میتواند به اظهارات پوتین در سال 2019 در میان اعضای سازمان صهیونیستی در مسکو اشاره کرد. وی به اشاره به حضور 2 میلیون یهودی روستبار در اسرائیل، این رژیم را کشوری «روس زبان» دانست و به پیوندهای خانوادگی و دوستانه میان مردم اسرائیل و روسیه اشاره کرد. در سوی مقابل نتانیاهو با برقراری روابط نزدیک با رئیس جمهور روسیه وی را در رسانهها با عنوان «دوست اسرائیل» خطاب میکند.
آیا در نشست یا دیداری مشترکا ضد ایران صحبتی انجام دادند؟ یا اینکه در جایی اسرائیلیها سخن ضدایرانی ایراد کردند که روسها تایید کنند؟
ج: روسها در مقام اظهارات دیپلماتیک بسیار مراقباند تا همراه اسرائیل بر علیه تهران موضعای تند و ضدایرانی اتخاذ نکنند. با این حال رصد تحولات میدانی با خوبی نشان دهنده منافع مشترک مسکو- تلآویو در «دور ماندن ایران از مدار غرب»، «کاهش نفوذ محور مقاومت در سوریه» و «عدم دستیابی ایران به سلاح اتمی» است.
احساس و نظر مردم اسرائیل نسبت به روسها و بالعکس چگونه است؟
ج: نظر شهروندان رژیم اسرائیل در خصوص اسرائیل ربطی مستقیمی با نژاد، مذهب و پایگاه سیاسی افراد دارد. به عنوان مثال روستباران اسرائیلی که عمدتا از طیره اشکنازی هستند، میل زیادی به گسترش روابط با مسکو دارند. در جریان نظرسنجی در سرزمینهای اشغالی 41 درصد اسرائیلیها مخالفت تسلیح اوکراین از سوی تلآویو هستند. در سوی مقابل یهودیان سکولار که به ارزشهای غربی همچون آزادی بیان، حقوق بشر، گردش نخبگان یا پلورالیسم سیاسی معتقدند نظر «منفی» نسب به دولت پوتین دارند. به عنوان نمونه در جریان بحران اوکراین بسیاری از صهیونیستها ضدروس با برپایی تظاهرات در سرزمینهای اشغالی، جمعآوری کمکهای غیردولتی و حتی حضور مستقیم در میدان نبرد سعی کردند تا مخالفات خود با اقدامات مسکو نشان دهند. همین مواضع متنقاقض در میان شهروندان اسرائیلی، در میان دولتمردان این رژیم نیز وجود دارد و سبب شد است تا نتوانند موضع روشنی در قبال جنگ اوکراین و اقدامات اخیر پوتین اتخاذ کنند.
آیا پوتین تا به حال در طرفداری از فلسطین سخن گفته است؟
ج: نوع برخورد روسیه جدید تحت رهبری پوتین با مسئله فلسطین بسیار تحت تاثیر رویکرد خاورمیانهای این کشور در قبال کشورهای عربی و اسرائیل است. به عنوان مثال با آنکه پوتین دارای روابط نزدیکی با جریان راست در اسرائیل است و حتی قدس غربی را به عنوان پایتخت دولت یهودی به رسمیت شناخته اما دارای موضعای مشابه در قبال فلسطینیان است. به عنوان مثال پوتین در پیام خود با اتحادیه عرب اعلام کرد که حق فلسطینیها برای تشکیل دولت به پایتختی قدس شرقی را به رسمیت شناخته و برای آن مبارزه میکند.
پوتین یکی از منتقدین جدی سیاست یهودی سازی بیت المقدس و مسجد الاقصی به عنوان رهبر معنوی مسیحیان ارتدکس در سراسر جهان است. همچنین وی منتقد نقض حقوق فلسطینیها از سوی دولت اسرائیل است.